هنوزم انتظارو انتظار است هنوزم دل به "ســیــنـــه" بی قرار است
هنوزم خواب میبینم به شبها همان مردی که بر اسبی سوار است
همان مردی که جمعه آید روزی ... و این پایان خوب انتظار است
مهدی جان!
سئوالی ساده دارم از حضورت من آیا زنده ام وقت ظهورت
اگر که آمدی من رفته بودم اسیر سال و ماه و هفته بودم
دعایم کن دوباره جان بگیرم بیایم در رکاب تو بمیرم
عزیز دیدنت را بهانه بسیار داریم اما بها نه
کلاس اول خواندیم " آن مرد در باران آمد " ...
اکنون می فهمیم تا آن مرد نیاید باران نخواهد آمد ...
اللهم عجل لولیک الفرج